یادم میاد یه بار پدرم بهم پول داد تا قبض برق رو پرداخت کنم اما من رفتم و بلیط شرکت در قرعه کشى یه ماشین جدید را خریدم و وقتى برگشتم خونه قضیه رو به پدرم گفتم و اون منو کتک زد...





اما صبح روز بعد وقتى پدرم بیدار شد و در رو باز کرد اون ماشین جلوی در بود!!!

همه گریه کردیم مخصوصاً من!


چون اون ماشین اداره برق بود اومده بودن برقمونو قطع کنن و من بازم از پدرم کتک خوردم.😑


چیه نکنه فکر کردی  تو قرعه کشی برنده شدیم؟ نه داداچ اینجا ایرانه ایرانه میفهمی 😐😂😂😂